سفارش تبلیغ
صبا ویژن

DENIZ


ساعت 1:46 صبح سه شنبه 86/5/23

دریای غم ساحل ندارد.بچه ها همشو آسفالت کردند.


یاومی‌خواسته غرق مناجات بشه، جلیقه نجات می‌پوشه.


به یکی میگن حموم چند بخشه؟ میگه: دو بخشه، زنونه و مردونه


یه نفر تو جوب آب تف میکنه میره دنبالش پاشو بزاره روش


یکی تو خواب دعواش می شه شب بعد با بچه محلاش می خوابه


یکروزسیب زمینی باباش میمیره ریش میزاره میشه کیوی !!


نگاهم در نگاهت کرد برخورد خدا مرگت دهد هالم بهم خورد


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:45 صبح سه شنبه 86/5/23






هایدی سویله


                                     

seni gördüğüm zaman dilim neden tutulur


 تورو وقتی که می بینم نمی دونم برای چی زبانم می گیره


seni gördüğüm zaman güller elimde kurur


تو رو وقتی که می بینم گلهای تو دستم خشک می شه


seni gördüğüm zaman hayat sanki son bulur


تو رو وقتی که می بینم مثل اینکه جان از بدنم خارج می شه


gözlerine bakınca dünyalar benim olur


تا به چشمات نگاه میکنم دنیاها مال من میشه


susma gönlüm sen söyle haydi gönlüm sen söyle


خجالت نکش تو بگو ، زود باش عزیزم تو بگو


aşkımı sevgiliye derdimi sevgiliye


عشق منو و درد منو به کسی که دوست داری


haydi söyle onu nasıl sevdiğimi


زود باش بگو که چطور تو رو دوست دارم


haydi söyle rüyalarda gördüğümü


زود باش بگو که چی تو رویاهام دیدم


haydi söyle uykusuz gecelerimi


زود باش بگو که چه شبهایی بیدار ماندم


haydi söyle


زود باش بگو


seni gördüğüm zaman beni bir ateş sarar


وقتی که تو رو می بینم آتشی وجودم رو فرا می گیره


seni gördüğüm zaman yanar yüreğim yanar


وقتی که تو رو می بینم می سوزه دلم می سوزه


seni gördüğüm zaman canlanır tüm anılar


وقتی که تو رو می بینم همه چیز یه لحظه جان  می شن


seni gördüğüm zaman durur bütün zamanlar


وقتی که تو می بینم زمان از حرکت می ایسته



¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:45 صبح سه شنبه 86/5/23

 ترجمه

 

 

Muazez ersoy



 



Kurumuş bir çiçek buldum mektupların arasında


گل پژمرده ای را در میان نامه هایت پیدا کردم



Bir tek onu saklıyorum onu da çok görme bana



فقط اونو نگهداشتم ، آنرا هم به من زیاد نبین


Aşkların en güzelini yaşamıştık yıllarca



مثل عاشقان واقعی چند سال باهم زندگی کردیم


Bütün hüzünlü şarkılar hatırlatır seni bana


همه ترانه های غمگین تو رو به یادم می یاره


Unutma ki dünya fani veren Allah alır canı



فراموش نکن دنیا فانی است ، خدایی که جان را داده آن را هم پس می گیرد


Ben nasıl unuturum seni can bedenden çıkmayınca


من چطوری تو را فراموش کنم مادامی که جان از بدنم بیرون نرفته


Kırıldı kanadım kolum ne yerim var ne yurdum



بال و پرم ریخته،نه جایی دارم ونه مکانی


Gurbet ele düştü yolum yuvasız kuşlar misali



راهم به غربت افتاد مثل پرندگان بدون لانه


Selvi boylum senin için katlanırım bu yazgıya



سرو قامت من به خاطر تو تن به این سرنوشت می دهم


Böyle yazmışsa yaratan kara toprak yeter bana


مثل اینکه آفریدگار اینجوری خواسته که خاک سیاه برایم کافیست


Unutma ki dünya fani veren Allah alır canı



فراموش نکن دنیا فانی است ، خدایی که جان را داده آن را هم پس می گیرد



Ben nasıl unuturum seni can bedenden çıkmayınca


و من چطوری تو را فراموش کنم مادامی که جان از بدنم بیرون نرفته



 



Söyleyen : Barış Manço



¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:58 عصر دوشنبه 86/5/22

 

برای هر سوا پاسخ الف  1 امتیاز   ب 2 امتیاز  ج  3 امتیاز   د 4 امتیاز بدهیدو با هم جمع کنید

همسر ایده التان کیست ؟
1_ به نظر شما ممکن است در کدامیک از اماکن زیر همسر اینده خود را بیابید؟
الف ) در یک موزه      ب) در یک مهمانی بزرگ   ج) در حین خرید در یک فروشگاه  د) در یک مکان فرهنگی یا تحصیلی

2_ فرض کنید با نامزدتان به یک مهمانی رفتید هنگام خوردن شام امیدوارید که :
الف ) او ابتدا از شما سوال کند که چه غذایی می خواهید  
ب) او غذای مورد علاقه تان را در یک بشقاب بکشد و به شما دهد
ج) او طبق خواسته شما غذا ودسر برایتان بیاورد
د) مثل شما اشتهای زیادی داشته باشد و پا به پای شما غذا بخورد

3_ فرض کنید با او به رستوران رفتید و فضای انجا برای شما خفقان اور است از چه روشی برای بیان احساس خود استفاده می کنید ؟
الف ) در حالی که تبسمی به چهره دارید به وی می گویید اینجا کمی شلوغ است مایلی به یک رستوران دیگر برویم ؟
ب) در حالی که بر افروخته و نگران هستید با لحنی تند می گویید که هر چه زودتر از اینجا برویم محیط اینجا چندش اور است
ج) در حالی که حالت خونسردسی و بی تفاوتی دارید با لحنی ارام می گویی نظر شما راجع به رستوران دیگر چیست
د) در حالی که شوخی می کنید و سربهسرش می گذارید باخنده به او می گویید جای بهتر از این سراغ نداشتی؟

4_ به امید اشنایی با شخصی در شرکتی مشغول به کار هستید مایلید چه سمتی داشته باشید ؟
الف) حسابدار  ب) مدیر داخلی  ج) طراح و برنامه ریز  د) منشی و مسئول روابط عمومی

5_ در چه صورتی حاضرید پیشنهاد ازدواج را بپذیرید ؟
الف) در صورتی که از نظر خانوادگی و فرهنگی در یک سطح باشید
ب)در صورتی که خصوصیات اخلاقی مشترکی داشته باشید
ج)در صورتی که از نظر مالی بتواند خواسته های شما را تامین کند
د) در صورتی که به عشق و علاقه قلبی او نسبت به خود اطمینان داشته باشید

6_ نامزدتان را به صرف شام دعوت کرده اید تا با خانوادتان اشنا شود امیدوارید که :
الف ) او به همراه دو دسته گل بزرگ یکی برای شما و دیگری برای مادرتان بیاید
ب) او در خانه شما انچنان احساس راحتی بکند که همراه دیگر اعضای خانواده مقابل تلویزیون بنشیند و برنامه مورد علاقه اش را نگاه کند
ج) وقتی شما در اشپزخانه مشغول کمک به مادرتان هستید به سراغتان بیاید و کمکتان کند
د) انچنان با همه اعضای خانواده صمیمی شود که تمام مدت با انها صحبت کند و گ بزندپ

7_ می خواهید با نامزدتان به سینما بروید چه فیلمی را انتخاب می کنید
الف) یک فیلم مهیج و پر حادثه   ب) یک فیلم شاد و کمدی
ج) یک فیلم پر سوز و گداز و گریه دار  د) یک فیلم مستند و تاریخی

8_ اگر نامزدتان یک هنرمند باشد مایلید در چه زمینه ای فعالیت کند
الف) فیلم وتئاتر
ب)نقاشی و طراحی   ج) موسیقی و اواز   د) خوانندگی و اهنگ سازی
9_نامزدتان از شما برای رفتن به یک مهمانی از دوستانش دعوت میکندشما:
الف ) با خوشحالی دعوتش را می پذیرید زیرا می توانید دوستانش را بشناسید
ب) دو دل و مردد می شوید چون دوست ندارید دوستانش به این زودی با شما اشنا شوند
ج) این دعوت را به منزله چاشنی دز نظر می کیرید تا از طریق ان دریابیدایا قادرید روابط دوستانه او را تحمل کنید
د) این دعوت را به منزله چاشنی دز نظر می کیرید تا از طریق ان دریابید
 او از صمیم قلب به شما علاقه دارد و میخواهد لحظاتش در کنار شما باشد
10 -برای اولین مرتبه قرار است به خانه نامزدتان برویدو با اعضای خانواده وی اشنا شوید شما:
الف) دل توی دلتان نیست تا هرچه زودتر انها را ملاقات کنید و از خواسته هایشان مطلع شوید
ب)مضطرب و دستپاچه هستید و مدام مراقبید که خطایی از شما سر نزند که خوششان نیاید
ج) خونسرد و خوشحال هستید و می خواهید خود واقعیتان را نشان دهید
د) از چند ساعت قبل مدام به خودتان میرسید و بهترین لباس را می پوشید تا در برخورد اول حسابی خودتان را در دل اعضای خانواده جا دهید

¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:55 عصر دوشنبه 86/5/22


اگه می خواین نتیجشو ببینین مرحله به مرحله جلـــــــــــــــو برین . . . . رو جوابای که می دین فکر کنین . . . تا وقتی که یه مرحله را با حوصله انجام ندادین به
مرحله ی بعد نرین . . . . خیلی جالبه...@};-
از ما گفتن . . . .

خب . . .حالا هر کی میخواد این کارا روکه میگم تو تایپیک انجام بده تا بقیه هم بیینن.


از بالا به پایین اعداد ۱ تا ۵ رو به صورت ستونی زیر هم بنویسید .





مرحله ی اول - جلوی عدد های « ۱ » و « ۲ » شما باید اسم دو تا حیوان رو به ترتیبی که دوستشون دارین بنویسین . یعنی اونی که بیشتر دوستش دارین میشه شماره ی یک و اون یکی ، میشه شماره ی دو .


ادامه مطلب...

¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
34
:: بازدید دیروز ::
17
:: کل بازدیدها ::
476675

:: درباره من ::

DENIZ

بابک
شدیدا مد گرا و واقع بین

:: لینک به وبلاگ ::

DENIZ

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

خواندنی ها[48] . حرفهای من[20] . زبان ترکی و...[13] . تست ها[5] . رمضان مبارک... .

:: آرشیو ::

ارشیومرداد
ارشیو شهریور
ارشیو مهر
ارشیو ابان
آرشیوخرداد ماه 87

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

خبرگزاری علم و سیاست
کوثر
ایدا
عشق دلسوز

:: لوگوی دوستان من::


















::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::